ديگ به ديگ ميگه روت سياه
لا تعايرني ولا أعايرك، دا الهم طايلنی وطايلك
از کوزه همان برون تراود که در اوست
كلُّ إناء ينضحُ بما فيه.
گندم ز گندم رويد، جو ز جو
الجزاء من جنس العمل.
کبوتر با کبوتر ، باز با باز
الطيور علی أشکالها تقع.
عاقبت خشم پیشمانی است
نهاية الغضب الندم.
آب از آسياب بيفتد
الميّه رجعت لمجاريها
آب از دستش نمچکد
لا يمر الماء من يديه (من شدة بخله) .
آب زير کاه بودن
ميّة من تحت تبن
آب که از گذشت ، چه يک وجب چه صد وجب
ضربوا الأعور علی عينه، قال خربانه خربانه.
چاه کن همیشه در جاه می افتد
من حفر حفرة لأخيه وقع فيها
8 تعليقات:
آفرین و درود به اسراء خانوم عزیز، به امید پیشرفت روزافزون تو
حلوة الترجمة الى بالعامية و بامثلنا دى حلوة الحركة دى بجد
:D:D
خيلي ممنون دلارام جان
ــــــــــــــــــــــــــــ
شکراً لیك يا عبد الله
واتمني ان الامثال الجايه تعجبك أكتر وتكتبلي رأيك
سلام دوست عزيز
به عنوان يک ايراني از تلاش و توجه ات به زبان شيرين فارسي سپاسگذارم
ساقيا لطف نمودي قدحت پر مي باد
جميل جدا
لا يوجد ضمان اذا الترجمة بحرفية
حنايش رنگ ندارد
ممكن تيجي بمعني ايه؟
ما مقابل بالعربي للمثل ؟
دعوي سر لحاف ملا نصر الدين بود
Post a Comment